پارت‌دو:))

'برای این که حرصش رو در بیارم لب زدم: اوم..نمیدونم... شایدم چوی دروغ نگفته..آخه من با یه نردبون قرار نمیزارم..شاید با یه پرنس قرار میزارم! '

"نزدیک تر شدم و خنده ی حرصی ای کردم: میتونم بهت اطمینان بدم که هیچ پرنسِ جذاب تر از من پیدا نمی کنی خانم کیم...
کلمه ی اخر رو با صدای بلندتر و کش دار تر گفتم تا متوجه بشه که فقط و فقط مال منه"

'تک خنده‌ای کردم: اوه..و از کجا انقدر مطمئنی؟
بعد از این حرفم..دستم رو گذاشتم روی شونه اش..
نمیدونم چطوری خجالتم رو گذاشته بودم کنار..ولی هرچی بود میدونستم که بعدا خودم رو بخاطر این کارم سرزنش می‌کنم'

"پوزخندم بزرگتر شد و ابروهامو بالا بردم: که اینطور... پر جرئت شدی پرنسس!
نزدیک تر شدم که تقریبا تن ظریفش به دیوار برخورد کرد، با دست راستم کمرش رو گرفتم و با دست چپ درِ اتاق رو آهسته قفل کردم: می دونی که عواقب خوبی نداره..."

'بعد از این حرفش..نزدیکتر شد که به دیوار خوردم..
لب زدم: عواقب خوبی نداره؟!..لطفا به من نزدیک نشید آقای کیم..من نامزد دارم.
چرا دروغ گفتم؟..خودمم نمیدونم..اما دیدن حرص خوردنش خیلی برام خنده دار بود و دلم میخواست بیشتر حرصش بدم..با اینکه خودمم احساس می‌کنم بهش یه حس هایی دارم...'

"به چشمای براقش نگاه کردم و برای بار هزارم بخاطر کیوت بودنش دلم براش ضعف رفت: کوچولوی شیطون... خیلی با دیدن حرص خوردنم بهت خوش می گذره نه؟... فکر کردی راجبِ دخترم چیزی نمی دونم؟... کور خوندی فسقلی... اما باید بگم موفق شدی... در هرصورت خوب بلدی با لجبازی حرصم بدی!
با دیدنِ سرخ شدن گونه اش دستامو دو طرف صورتش گذاشتم: به کلِ آدمای اینجا ... نه... به همه میگم که این خانم خوشگله خیلی وقته متعلق به آقای کیمه... خیلی وقته با قیافه ی خوردنی و رفتارش دل اقای کیم رو دزدیده! "

' تعجب کردم..چطور متوجه شد؟..البته بعید نبود..
دستام رو دور گردنش حلقه کردم: خب..باید بگم موفق شدی..منم دوستت دارم آقای کیم! '

"لبش رو کوتاه بوسیدم و بعد با بلند کردن تنِ کوچولو و ظریفش چرخوندمش، بازوهامو دورش حلقه کردم و محکم بغلش کردم: خیلی وقت بود منتظر شنیدنش بودم ... خیلی وقت بود می خواستم اونقدر بغلت کنم که له بشی ... دوست داشتنیِ بغلی من:) "

' لبخندی زدم و متقابل بغلش کردم و فرو رفتم توی بغل گرمش: منم همینطور..آقای رئیس:) '

ممنونم خوشگل خانوم بابت همکاری✨
@vanilla_a
ا.ت به قلمِ : @vanilla_a
جین به قلمِ : @park_violet
دیدگاه ها (۲۷)

11/29دقیقا یک سال پیش... همین موقع برای اولین بار نوشته هامو...

ی تک پارتیِ درخواستیی:)

دو‌پارتی‌از‌سوکجینی‌با‌همکاری‌وانیلا:))

با باز شدن در و ورود نوری به اون اتاق تاریک، چشماتو باز کردی...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط